آرشوآرشو، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

آرشو کاکای ما

پاییز

این روزها که مامان نگران دوری از گل پسرشه گل پسر سرماخورده ومدام سرفه میکنه   آرشو جون زودتر خوب شو گلم بزار مامان با خیال آسوده بره سرکار عزیزم دیروز با باباییت رفتیم دکتر  برگشتنی برات خرید کردیم ببین برات چی گرفتیم این ماشینو خودت از بین همه اسباب بازیها انتخاب کردی واقعا ثابت کردی که مثل مامان رنگ زردو دوست داری میدونی عروسک مورد علاقتم باب اسفنجیه این لباسها رو هم دیروز برات خریدیم مبارک باشه گلم تن سالم بپوشی فدای پسر گلم بشم که داره میخنده تازه حمام کردی وداری خواب فرشته ها رو میبینی خودتم به پاکی فرشته هایی ...
31 شهريور 1391

کارهای جدید آرشو ومامان

آرشوجان امروز برای اولین بار کلمه مام را به زبان آوردی منو بابایی وقتی شنیدیم  کلی ذوق کردیم و ذوقمان زمانی که چند بار کلمه مام را تکرار کردی خیلی بیشتر شد علاوه بر این جدیدا" بدون کمک چند ثانیه میشینی وکلی ما رو به وجد میاری اما استرس مامان به نهایتش رسیده چند روز بیشتر به بازگشایی مدارس نمونده و مامان باید مثل هر سال خودشو برا رفتن به کلاس آماده کنه ولی رمقی برای این کار نداره همش با خودش فکر میکنه خدایا یعنی میتونم چند ساعت از گل پسرم دور بشم
27 شهريور 1391

سری جدید عکسهای آرشو جون وقتی برای تعطیلات رفته بودیم...

برای عید فطر خونه بابابزرگ بودیم فدات بشم چه لمی دادی چند روز خونه بابابزرگ موندیم بعد رفتیم خونه خاله مژگان وتو آقاآراد کلی باهم بازی کردید اینم عکساش اینم شما و آرادجون آراد میخواد ببوستت شیطون دست آرادو گاز گرفتی خوب شد دندون نداری برگشتیم خونه خودمون وشما تازه از حمام در آمدی آفیت باشه گل پسر راستی دیشب تبلد باباییت بود ولی شما کل شبو از غروب خوابیدی اینم کیک تولد بابایی اینم شما و روروکت که از امروز افتتاحش کردی ...
6 شهريور 1391
1