پاییز
این روزها که مامان نگران دوری از گل پسرشه گل پسر سرماخورده ومدام سرفه میکنه آرشو جون زودتر خوب شو گلم بزار مامان با خیال آسوده بره سرکار عزیزم دیروز با باباییت رفتیم دکتر برگشتنی برات خرید کردیم ببین برات چی گرفتیم این ماشینو خودت از بین همه اسباب بازیها انتخاب کردی واقعا ثابت کردی که مثل مامان رنگ زردو دوست داری میدونی عروسک مورد علاقتم باب اسفنجیه این لباسها رو هم دیروز برات خریدیم مبارک باشه گلم تن سالم بپوشی فدای پسر گلم بشم که داره میخنده تازه حمام کردی وداری خواب فرشته ها رو میبینی خودتم به پاکی فرشته هایی ...
نویسنده :
مامان
13:34